جدول جو
جدول جو

معنی حسن عاملی - جستجوی لغت در جدول جو

حسن عاملی
(حَ سَ نِ مِ)
ابن جعفر بن حسن بن نجم الدین اعرج عاملی کرکی امامی، ملقب به بدرالدین و درگذشتۀ 933 هجری قمری او راست: شرح شاطیبه جزریه و جز آن. (هدیه العارفین ج 1 ص 288)
ابن علی بن احمد حایینی شیعی امامی. درگذشتۀ 1135 هجری قمری رجوع به حسن بن علی بن احمد عاملی حایینی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ سَ نِ مِ)
ابن علی بن محمد فتونی (افتونی) همدانی. متولد در کربلا و متوفی پس از 1278 هجری قمری 1861/م. او راست: منظومۀ ’الدوحهالمهدویه’. (اعلام الشیعه قرن سیزدهم هجری ص 405) (معجم المؤلفین) (ذریعه ج 8 ص 274)
لغت نامه دهخدا
(عُ)
حسن بن علی بن سعید عمانی، مکنی به ابومحمد. وی مقری بود و پس از سال 500 ه. ق. ساکن مصر گشت. او راست: 1- المرشد. 2- الوقف و الابتداء. (از معجم المؤلفین از طبقات القراء ابن جزری ج 1 ص 223)
ابن علی بن ابوعقیل محمد شیعی امامی. درگذشتۀ 167 هجری قمری او راست: کتاب ’الکروالفر’، ’التمسک بحبل الرسول’. (روضات ص 167 و 168) (هدیهالعارفین ج 1 ص 265)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَنِ عَلْ لا)
ابن محمد سنجری هندی دهلوی صوفی. در 736 هجری قمری درگذشت. او راست: ’فوائد الفوائد’. (هدیهالعارفین ج 1 ص 285). و رجوع به حسن دهلوی شود
لغت نامه دهخدا
(حُ نِ مُ مَ / مِ لَ / لِ)
خوش معاملگی. رجوع به ترکیبات حسن شود
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ جَ)
دهی است از دهستان جم بخش کنگاور شهرستان بوشهر در 15هزارگزی خاور کنگاور به جم. جلگه ومعتدل است. 139 تن سکنۀ شیعۀ فارسی زبان دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و خرما و شغل اهالی زراعت و گلیم بافی است.. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
حسن خان فرزند حسین خان، در عهد شاه عباس اول حاکم شهر هرات و مردی بسیار خوش خط بود و مؤلف آتشکدۀ آذر وی را به صاحب سیف و قلم توصیف می نماید، در کتاب ’نمونۀ خطوط خوش نستعلیق’ سال مرگ او 1052 هجری قمری ثبت شده است و صاحب تذکرۀ غنی درگذشت او را بسال 1100 هجری قمری دانسته، مؤلف امتحان الفضلاء گوید حسن شاملو و حسن کرمانی در اصطلاح خطاطان ’حسنین’ باشند، (از الذریعه ج 9 ص 243)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ)
ابن حسین خان. دیوانی در سه هزار بیت دارد و از طرف شاه عباس اول حاکم هرات شدو خوشنویس نیز بود. در 1052 هجری قمری درگذشت. خطاطان وی را با حسن کرمانی ملقب به حسنین کرده اند. احوالش در تذکرۀ نصرآبادی ص 20 و آتشکدۀ آذر ص 12 و روز روشن ص 172 و تذکرۀ غنی ص 43 و امتحان الفضلا ج 2 ص 40 صص 235- 250 و ذریعه ج 9 ص 243 و ریاض العارفین ص 68 و نمونۀ خطوط خوش شاهنشاهی و قاموس الاعلام ترکی آمده است
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ عَ)
ابن علی اشتیبی، متخلص به عدلی و ملقب به عون الله علاءالدین. شیخ زاویۀ قوچه پاشا در استانبول بود و در 1026 هجری قمری درگذشت. او راست: ’آخر کار’ در تصوف، به ترکی. و دیوان شعر ترکی دارد. (هدیه العارفین ج 1 ص 292)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ عِ)
ابن احمد بن محمد بن هیثم، مکنی به ابومحمد شیعی امامی و ساکن کوفه بود و در پیرامون 400 هجری قمری درگذشت. او راست: ’الجامع’ و ’المثانی’. (هدیه العارفین ج 1 ص 273) (ذریعه ج 5 ص 28)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ اَ لا)
در اصطلاح رجال و درایت حدیثی است که نسبت آن به حسن، مثل حدیث صحیح اعلی است، نسبت به حدیث صحیح
لغت نامه دهخدا
(حُ نِ عَمَ)
نیکوکاری:
جزای حسن عمل بین که روزگار هنوز
خراب می نکند بارگاه کسری را.
؟
لغت نامه دهخدا
ابن خلیل عاملی صوری نجفی. متولد 1327 هجری قمری او راست: بغیه الوعاظ. (ذریعه ج 3 ص 137)
لغت نامه دهخدا
عاملی، ابن محمد طاهر بن عبدالحمید بن موسی. فقیه شیعی اصفهانی. در اواخر دولت صفویه در اصفهان بزاد و هم در آنجا پرورش یافت و از بیشتر علمای آن زمان مانند مجلسی و جزائری و حر عاملی و ملا محسن فیض کاشانی اجازۀ روایت یافت و در آخر عمر ساکن نجف اشرف بود. او را کتب بسیار است از جمله: شرح مفاتیح و شرح کفایه و رسائل مختلفه. وفات او پس از سال 1129 هجری قمری بود، چه در این سال از شرح کتاب مفاتیح فراغت یافته است
لغت نامه دهخدا
تصویری از حسن عمل
تصویر حسن عمل
نیکو کاری
فرهنگ لغت هوشیار